آخرین مطالب
امکانات وب
بعضی اوقات احساس میکنم که یکی از دلایل افسردگی که خفیفه و چند سال همرامه واس اینه که نمینویسم و همشو تو قلبم نگه میدارم(به نظرم خیلی تاثیر گذاره)
خوب امروز چند مرداده 97؟17@فکر میکردم که فوق فوقش 12 باشه!!!!
خوب اواخر فروردین بود یا 21 یا 28 دقیق نمیدونم رفتم سرکار.خدارو شکر راضیم.جای خوبیه.استایل کاریم کاملا متفاوت با رشتم و کار قبلیم!!!الحمد الله چشم نزنم ارامش خاصی دارم.اما متاسفانه اضطراب و استرسم امسال بالا رفته!نمیدونم چرا!طوری که همکارام هم متوجه شدن!اینجا باید خیلی خودمو سفت نگه دارم!از خودم چیزی نگم!چون تعداد همکارا بالاس و همه خانوم و خاله زنک!
البته جوری گفتم که اگه یه درصد کسی دنبال کننده وب باشه فکر میکنه من چه اسراری میتونم داشته باشم!!!!:))آره دوبار طلاق گرفتم و الان صیغم با دوتا بچه :)))))))))))))البته الان فکری که به سرم رسید این بود که مسخره نکن بدبخت سرت میاد
یکی از دلایل دیر اومدن به اینج:1)تعمیر لپ لپ بود که کل پروسش دو هفته طول کشید.از اون به بعدش باس میوفتادم رو نصب برنامه و کوفت و زهر مار!که هنوز که هنوز کامل نشده!ینی من اگه یه پیشنهاد کاری بهم بخوره نه اتو کد دارم که 3دی فقط یه فتوشاپ ساده دارم بدون هیچ پلاگینی!!!
2مین دلیل که مهم ترینش محسوب میشه و یکم از مورد اولم در بر میگیره اینکه از نشستن پشت لپ تاب بدم میاد از زمانی که دفاع کردم!
امروز ظهر داشتم به این فکر میکردم که کجا رف اون شخصی که روزی 5 6 تا اپیزود ومپایر میدید!!!!احساس میکنم یکی از دلایل تپلبودنم واس اینه که اون زمان خیلی بی تحرک بودم!!!!
امروز دلم واس اینجا خیلی تنگ شده بود!!ینی از ذیروز فکر کنم!
این ماه روزای کاریم یه روز درمیونه!ماه پیش فقط عصر بود!خلاصه تنوعش بالاس!الن که دارم این اطلاعاتو فقط و فقط دارم مینویسم،دارم به این فکر میکنم که شخص شخیص لازم نیس همه چیو رو کنی!والا !ولی شخص دوست داشتنی همون طور که نیمه دومت داره بهت میگه،اینارو مینویسم برای خاطرات آیندم!پس حداقل نامی از محل کارم نمیبرم!!!
راستی باید هرچه سریعتر چک کنم ببینم ANNE تولدش چند مرداد بود!خدا کنه نگذشته باشه!
واقها این تلگرامو اینستا وقت آدمو میگیره!آدم به هیچ کاریش نمیرسه!مسخرس واقعا!
امسال دوبار رفتم کنسرت!اونم کنسرت ش.ص(اسم نمیبرم)
فوق اعاده بود!
آخریش حدود یه ماه پیش که خیلی زود دیگه به خودمون جنبیدیم ردیف 6 جا گرفتیم(مردم حمله میکنن)
اما قشنگ وسط ردیف نشسته بودیم و خوب بود!
و اینکه دفعه آخر هم به خاطر نزدیکی به صحنه هم اشتیاق زیاد،زیاد چیزی ازش یادم نمیاد :)))))))))
دفعه قبلش چند ردیف عقب تر بودیم بیشتر یادمه!!!!(جنبه ندارم)
اولین کنسرت امسالش فکر کنم 16 اردیبهشت بود آخریش 20 تیر
اوه اوه !!!
آدم از هرکی بدش میاد میاد جلو روت!طرف دست تو دست عصرا میاد اونجا و من میبینمش!
اولش قلبم یه کم مچاله میشه و استرسم شروع میشه!یه حسی میگه نذار ببینتت!از یه طرف میگه بی خیال بابا مهم نباشه واست!!!دو دفعه قبل که قشنگ از فاصله 1.5 متریم رد ش و اگه سرشو میچرخوند نمیرخ منو در حین کار میدید!!!!!دفعه قبل اومد تو بخش کتاب فروشی یه لحظه من استرسم رفت بالا!اصلا نمیدونستم با چه هدفی حرکت میکنم و کجا میخام برم!!!!!!فقط یخ کرده بودم!!!اگه بگم مثل بازی جی تی ای شده بودم دروغ نگفتم(اونایی که میرن تو دیوار درجا میزنن)
10 دیقه بعد از اینکه رفتن با خودم گفتم شخص شخیص چرا استرس داری!آروم باش اصن ببینتت!چی میشه؟تو چرا فرار میکنی مگه کار خطایی کردی؟
اگه بخام با خودمروراست باشم نصف این ترس اینه که نمیخام بفهمن تو رشته خودم کار نمیکنن!(البته از کارم راضیم و کاملا مطابق روحیاتمه اما باز هنوز به خودم میگم کاری کن که دوست داری و توجه نکن به حرفای دیگه!اما متاسفانه همه این شفاهیه!تو عمل دارم انجام میدم اما بعضی اوقات میخام جا خالی بدم و بشم همون مهندس معماری که بودم که کارام اجرا میشد!)بعد این دوتا انچوچک بیان و بدون دونستن از پبشینه من بیان منو قضاوت کنن!پیش خودشون بگن:نگاه طفلکی این همه درس خوند بعد میاد تو قسمت فرهنگی کار میکنه!!!
بازم ته دلم از شغلم راضیم!یعنی هر روز با انرژی از خاب پا میشم میرم سرکار!با اینکه که خیلی وقتمو میگیره و سخت میرسم به کارام!اون موقع که به اصطلاح طراحی میکردمو تو دلم خوش حال بودم که 0،1 از بقیه جلوام که تو رشته خودممو کارم اجرا شده تو سن 22 سالگی،اما صبا همیشه عین ربات میرفتم سرکار!هیچ انگیزه ای و فقط پر از استرسو عذاب بودم!!!!!
همیشه ارجحیتم خوش حالیم!
بگذریم خیلی دوست داشتم این حرفامو اینجا بنویسم!!!
احساس نمیکنم که سبک شده باشم ینی تغییری تو خودم نمیبینم اما بازم خوش حالم که اینجا ثبتش کردم!
WELL فعلا من باس برم چون یه کار خبیثانه منتظرمه :))))
i LOVE MYSELF
موزیک زنده میکند....
برچسب : نویسنده : rolling-cold-stone بازدید : 100