مریم

ساخت وبلاگ
دیروز جمعه صبحم رفتیم بهشت زهرا 

من بهضی اوقتا خیلی ریز بینم

اول رفتیم سر خاک پدر مادر مریم

اصن واسم سوال بود چرا اول همش مریم

بعد هی میگفتم  بچه نشو

چه فرقی میکنه

بعد بابابزرگم(بابای بابام)و مادرجون و بابابزرگم(از سمت مامان خودم)نوبت من شد

رفتیم سرخاک مامانم

اومد نشست سر خاک مامانم میخاستم بگم پاشو از اینجا گفتم ول کن 

منم کلا زیاد نمیتونم رو زانو هام زیاد بشیم درد میگیره

زود پا میشم.ایستادنکی فقط زل زدم به سنگ قبرش

16 سال!!!!

چه قد زود میگذره

هیچ وقت یادم نمیره اون ماهیتابه کوچولو صورتیرو که خیلی دوسش داشت انداختم تو خاکش

حودمم دوسش داشتم با اینکه 7 سالم بود انداختمش

بگذریم اگه بیشتر بنویسم گریم میگیره

ساعت 2 شبه

ا راستی برم قرصمو بخورم  

...................................................................................................................................................

دیروز جمعه یهو اومد بغلم کرد

های های گریه کرد

من.....................................

تعجب کردم که منی که اشکم دمه مشکمه اشکم درنیومد

فهمیدم که دارم قوی میشم

یا نمیدونم بی تفاوت

واسه خالی نبودن عریضه زور زدم چنتا اشک بیاد از چشام

اولش خاستم طبق قراری که با خودم گذاشتم از خودم جداش کنم و بگم برو اخلاقتو درست کن

ولی اون لحظه اصن نمیتونستم

اصلا

بگذریم

......................................................................................................................................................

الانم که بیدارم واس اینکه لپ لپو دارم خالی میکنم گندکاری م.م.ه رو استادم گفته درست میکنه

نکبتی

من نمیدونم چرا هرچی آشغال کلس خدا سر راه من قرارش میده

البته اگه حالم خوب باشه میبرم

دیشب مردمو زنده شدم

از شدت حالت تهوع و غیره

اد گذاش تا ساع 1 شب شد شروع شد

هرکاری کردم خوب نشد

6 بار رفتم دست شوییو برگشتم

حمیدم خونمون بود با هر بار بیرون رفتن من خرناس کشیدنش قطع میشد چندبارم نشست سرجاش

خوب بگیر بکپ دیگه مرتیکه

شب قطعه پاشدی اومدی اینجا

مرتیکه سرما خورده پا میشه دستو روبوسیم میکنه

عقلم خوب چیزیه

بعد یه ربع میگه سرما خوردم

میخاستم یه پس گردنی حوالش کنم.

دیروز میخاستم برم حموم بابام اومده میگه زود برو حمیدم امشب میاد میخاد دوش بگیره

تو دلم یه به ت.خ .مم  غلیظ گفتم و رفتم و اتفاقا مقدار اندکی طول هم کشید دوشم.دیگه وقت حموم رفتنمو با اون نباس تنظیم کنم

انگار اینجا هتله هربار میاد آقا باید حموم براشون خالی باشه.

البته علتم برای بدم اومدن حمید موجه

چون یه موجود سیب زمینی و راحت طلبیه که فکر میکنه خیلی بامزس و خیلی همه همه جا خاطرشو میخان

به قول مش:گگگگووووووووووووووووووووووووووووووووه

بد سرما خورده میشینه لازانیا میخوره صبح پا میشه گلوم داره درد میکنه

29 سالشه ننش میبرتش دکتر

جدی حرص درار نیس؟

من که حالم از ادمای ولوو بهم میخوره

بعد همچین میخاد واسم قمپز در کنه

آره ما با این دختره ایم با اونیم.هرکی با ماس باید همه جوره باشه

یعنی از همنشینی باهاشم حالت بهم میخوره

کلا یه کلمه خوب و با معنی از دهن این بشر بیرون نمیاد

به قول بابام میگه آدما سه دستن

دسته اول عقلشون تو کلشونه

دسته دوم عقلشون تو شکمشونه

دسته سوم عقلشون زیر شکمشونه

پدر من حمیدو جزو دوم میپنداره حالا یا نمیخاد جلو دخترش بگه ایشون جز مشترکین دسته سوم هم هس یا نمیدونه..........

 

 

 

 

 

موزیک زنده میکند....
ما را در سایت موزیک زنده میکند. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rolling-cold-stone بازدید : 92 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 7:28