داریم میریم تو 14 اسفند

ساخت وبلاگ

ینی الان  20 مین به 12

خوب خیلی اتفاقات افتاده

مثلا معدم و ریم سنگینه و به سختی نفس میکشم

چون شاید بعد اون همه ماستو چیپس 2 ساعت نشستمو واس اولین بار فیلم لئون حرفه ای رو دیدم

فیلمش خیلی قسنگ بود که دوست دارم دوباره ببینمش!

فعلا تو حبس خونگی هستیمو الان دارم فرنگیس عماد رام رو گوش میدم

و چقد خوبه این موزیک!

دیشب در حال شولکس رو مبل داشتم پسر جنگلو میدیدم که ک پ میداد!

حقیقتا اصلا حوصله نداشتمو ب خودم کفتم:هی یکم تایم برا خودت بزار!

ساعت 12 که فیلم تموم شد

بش تکست دادم

اول فک کردم ب خاطر مصرف زیاد گرمی اون مسیجو داده

منم که خود سانسوریم فعال

کلی ج دادم

اما بحث ب سمت کش مکش های ذهنیم رسید

دیدم بد نیس ادامه بدم!
ولی غافل اون پر از استرس از راز بزرگ بود که وفتی بم گف شاید اون لحظه شوک نشدم اما موقع خاب چهرش جلو چشام با یه علامت سوال گنده میومد

امروزم که بیدار شدم  یکم پهلو به اون چهلو شدم طبق عادت برای یادآوری شب قبلم فکر میکنم یه بهت گنده جلو چشمام اومد

اون موقع بود که نمیتونستم باور کنم

هیچجوره

دیشبش منطقی داشتم باش حرف میزدم

100 بار عکسای اینستاشو بالا پایین کردم حتی همین عکس واتس اپشو

وای خدا من چقد خر بودم

بعد این همه مدت حتی شکم نکرده بودم

اون آدم منطقی دیشب جاشو داده بود به ی آدم (چی بگم؟هیچ صفتی براش نداشم)

اما هنوزم نمیتونستم بپذیرم که ک!

باور کردنی نیس

نه که عیب باشه!

ولی خوب

من هنگ کردم

هنوزم!
و اون دوس داش ازش کلی سوال بپرسم

ومن این سوالو از خودم داشتم تو چرا خودتو گم کردی؟؟؟؟

چی شده؟

من احساس میکنم اون هنوز خودشو نشناخته

100%

شاید فکر میکنه

شاید من اشتباه فکر میکنم

نمیدوم

چرا واس من اینقد باید مهم باشه؟

چرا چون تنها دوستمه

چون باهاش کلوزم؟

و الان یکم اشک تو چشام هستو احساس حالت تهوع دارم

آهنگ map of problematique میوز داره پخش میشه

I cant get it riiiiiiight

یادم میاد از روز اول که دیدمش پسری که داش واسه کنکور میخوندو سرش از خجالت تو گوشیش بود

اون موقع ینی اوج احساساتش

حالا میفهمم مامان باباش چقد خوشحالن که با جوره!

به عکساش وقتی نگاه میکردم میگفتم شاید بلوغ دیررس

شاید هنوز نمیدونه

نمیتونستم بش بگم اونطور عکس نگیره

اینقد برام مهمه که نمیتونم تو حالت مفعول تصورش کنم

گریه میکنم!
ولی خرم چون اون داره لذت میبره!
چرا دارم گریه میکنم؟
نمیفهمم!
هیچی نمیدونم!

 

من فقط میخام ضربه نخوره

اون پسره حساسیه و من نگرانشم!

از ی طرف امروز وقتی پیشم داش با علاقه از بی افش حرف میزد حالت تهوع عجیبی تو معدم داشتم!
خودمم نمیتونم تحمل کنم!
اصن وقتی تصور میکنم اون صحنرو میبینم به ک نمیاد!!!!!!!!!!!!!

یادم میاد تموم اون وقتا که با هم بودیم!میبینم هیچی با هیچی مچ نیس!

چرا هنوز که هنوز ما در پس عمق مغزمون روابط زن و مردو مقدس!!!میدونیم؟

ثابت شدم که تو تئوریم ریدی گلنوش خانوم

وقتی بحث آدمی میشه که برات مهمه توام شاید چندان نتونی بپذیریش!

dead inside میوز.............

 

 

 

موزیک زنده میکند....
ما را در سایت موزیک زنده میکند. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rolling-cold-stone بازدید : 101 تاريخ : پنجشنبه 15 اسفند 1398 ساعت: 3:56