دردودل

ساخت وبلاگ

نمیدونم چرا

اصن دستم نمیره متن سمت چپو یا بیو رو پا ک کنم

دوست دارم همونطور بمونه

دقیقا مث 16 سالگیام!پیکی عالیه

دارم لذت میبرم!
اولین سریال زبان اصلی

و این منم ک چقد دارم یاد میگیرم

و راضیم

این روزا اعصاب ندارم

فهمیدم که هم سندروم پیش از قاعدگی دازم هم پسا قاعدگی

آخه خوب اینا هم ی سوالای چپندرقیچی میپرسن

ز زدن م  ساعت 12

اونم حالا گوشیش نیس پیشش

ب ع  هم

اونم نیس پیشش

بعد منو صدا میکنن میگن جواب نمیده

خوب میگی چه کنم؟

بی بیدی بابیدی بو کنم؟

12 شب ز میزنن میگن ما میایم؟.

درسته حالا اونا بیدازن!
از اون ور م واتس آپ پی ام داده میگه تو ز زدی؟

منم اصن باز نکردم

بعد ی ربع ع ز میزنه!
بعد من نگران چیم؟

ع  بعضی وقتا از اونور پا میشه با خودم میگم ی جور ج نده به مریم

البته که عمه خودشه

حالا بگذریم اینا اصن مهم نیس 

ینی واس من نباس مهم باشه!
ولی چرا الان هس؟

چرا همه چی واس من باید مهم باشه؟

حالا اصن شاید ع  اونطوری هم ج نداده ها!

ولی من هی تصور خودمو قبول میکنم!

نمیدونم چمه

میذارم ب پای سندروم پسا قاعدگی

ینی دهن منو با گوشی هاشون سرویس کردن

من نمیدونم مهندس آی تیم یا چی

اون مر  گوشیش عین باباسا

باز منو صدا میکنه!

خدااااا

چیزی نگم حرص میخورم

چیزی بگم ناراحت میشم میگم چرا صبر ندارم!خود خوری شروع میشه

که چرا صبر نداری!چرا کم طاقتی

لعنتی بزرگت کرده!
از اون طرف میگم باباااااا مگه من خاستم بیام تو این دنیا!

از لوس شدنای بابام بدم میاد!

از اون اسگ اخلاقیشم بدم میاد یهو میره تو قیافه!

آدما حد وسط ندارن!

نمیدونم من چمه یا اونا نرمال نیستن!
از ی طرف دارم فک میکنم چرا ی خانواده همو نمیتونن تحمل کنن!
یعنی نه که دعوا باشه ها!

نه

تحمل سخته

همدیگرو دوس داریم اما ناخاسته همو هم حرص میدیم

نمیتونیم همینطوری همو قبول کنیم!
ینی که من که تازه به این بابا  و مر  و غیره نرسیدم!

همینن آقا جان!
ینی اگه من بتونم قبول کنم که آدمارو همونطوری ک هستن قبول کنم!
خیلی موفق میشم!
اما سخته برام

تو جاهایی که نباید احساسی عمل کنم میرم دنبال احساس

آقا سفت کن خودتو

خلاصه فردا دارم میرم پیش م

ی چن روز اونجا باشمو

دور از خونه

خسته شدم

نمیدونم از چی!

اما خسته شدم

نمیدونم خل شدم یا جی؟

از ی طرف از تنهایی بدم میاد!
اما از ی طرفم الانو نمیتونم تحمل کنم

بعضی وقتا ب خودم میگم صبرت کمه!

اگه تو خونه ای بودی که 6 تا بچه داشتن چی/؟

ک ی لحظه هم نتونی واس خودت باشی

دقیق ک میشم فک میکنم که ناشکرم

هیچ مشکلی نیس

مسالمت آمیزه

ینی اینکه با یکم مراقبتو درک و اینا 

میشه خوب و مهربون بود!
که این موارد لازمه هر رابطه ایه

آخیش خالی شدم!
نه خال خالی

دو قطره اشک اومده

یه کم سبک شدم

این درست تره!
نا شکر نیستم که خونم آرومه

 مشکلی ندارم!
ریلیزم!
حتی باید فشار روحی رو از اونا هم بردارم!
یکم تنهایی نیاز همس

مثلا امروز

اونا رفتن پارک ی قدم کوتاه بزنن

اصرار کردن بیا

من واقعن خسته شده بومد تایم واس خودم میخاستم!
از اون طرف این حقو ب خودم نمیبینم ینی انگار نا شکرم ینی اینکه لعنتی تو ی نفری

شلوغ نیس دوروبرت

دیگه تایم برا خودم چ معنا داره!
از ی طرفم میگم بذار اونا هم تنها باشن نیاز دارن

ب این پارت دو که فک میکنم،تازه ریلیز میشم

ینی بدبختیم اینه که از حق خودم خجالت میکشم یا دوس دارم انکارش کنم اما پای حق اونا که میاد تازه با حساب حق اونا راضی میشم!

یعنی خودم بووووق

مشکلم با خودم

دست کم گرفتن خودم!

حساب نکردن خودم!

البته همه اینا حل میشه مطمءنم

مشکل هورموناس

و مطمئنم که تنها نیستم!
 

 

خداااااااااااااااااااااااااااا آرامش بده بهم

الان آرومم الان هیچی برام مهم نیس

یه آرامش گنده بنداز برام از اون بالا

که آرامشبخش قوی تو رگام تزریق کن

چیزی برام مهم نباشه

کلا راحت بگذرونم

ممنونم منتظرم 

بوووس


 



 

 

موزیک زنده میکند....
ما را در سایت موزیک زنده میکند. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rolling-cold-stone بازدید : 93 تاريخ : چهارشنبه 27 فروردين 1399 ساعت: 12:38